تاریخ به عنوان یک درس مستقل از دوره قاجاریه جزو برنامه درسی مدرسهها قرار گرفت؛ لیکن ساماندهی شیوههای تدریس و تدوین متون درسی از همان آغاز آسیبهایی داشت و اکنون نیز با چالشهایی همراه است. هدف این نوشتار مرور پیشینه تأسیس رشته تاریخ در دانشگاه و شناخت روش استادان تاریخ و اشاره به آفتهای تدریس تاریخ در گذشته و حال است که با رویکرد «توصیفی- تحلیلی»[1] و مراجعه به برخی آرای استادان تاریخ، به روش «کتابخانهای»[2] و «تاریخ شفاهی»[3] انجام گرفته است. پرسش اصلی این است که آموزش تاریخ دانشگاهی از گذشته تا امروز با چه آسیبها و چالشهایی روبهرو بوده است؟ فرض میشود: تداوم مشکلات ساختاری تعلیمات سنتی در دانشگاهها و نداشتن ارتباط پایدار برای بهرهگیری از تجربیات مؤسسات آموزشی پیشرفته جهانی از آفتهای توسعه این دانش بوده است. نتیجه این تحقیق نیز نشان میدهد: درک نادرست از حیطه دانش تاریخ، حافظهگرایی، باستانگرایی افراطی و استفادة تبلیغاتی از تاریخ، جزو مهمترین موانع تدریس دانشگاهی تاریخ بوده و آشفتگی در سرفصل درسها، کمبود متون درسی، کاهش ارتباط دوسویه استاد و دانشجو، رویکرد باستانستیزی، رنگباختن نقش راهنمایی استاد در تحقیقات دانشجویی و نیز نبود پیوند سازمانیافته بین پژوهش و تدریس از مهمترین چالشهای کنونی تدریس دانشگاهی تاریخ است.